برندسازی شخصی یا پرسونال برندینگ چیست؟
اگر در حوزه دیجیتال مارکتینگ فعال باشید یا به این حوزه علاقهمند باشید و آن را پیگیری کنید، احتمالا بارها و بارها اصطلاح برندسازی یا برندینگ (Branding) را شنیدهاید. برندسازی صرفاً یک اصطلاح مربوط به دیجیتال مارکتینگ نیست، بلکه یکی از ارکان اساسی موفقیت در دیجیتال مارکتینگ است. این مفهوم بیشتر در رابطه با کسبوکار مطرح میشود. مثلاً این که چگونه کسب و کار خودمان را به یک برند تبدیل کنیم یا اصطلاحاً برندسازی کنیم. اما برندسازی فقط برای کسب و کار نیست. بلکه میتواند برای اشخاص نیز باشد. در اینجاست که اصطلاح برندسازی شخصی یا پرسونال برندینگ (Personal Branding) مطرح میشود.
به عنوان یک دیجیتال مارکتر باید با پرسونال برندینگ و استراتژیهای مختلف آن آشنا باشید. بسیاری از دیجیتال مارکترها برای برندسازی اینفلوئنسرها استخدام میشوند. باید بدانید که پشت بسیاری از اینفلوئنسرهای معروف، یک دیجیتال مارکتر و یا یک تیم دیجیتال مارکتینگ قرار دارد که او را برای برندسازی شخصی راهنمایی میکنند. از آن جایی که پرسونال برندینگ در کشور ما نسبتاً بحث تازهای است و اخیراً در حال فراگیر شدن است، فرصتهای شغلی آن هم برای دیجیتال مارکترها نسبتاً مناسب است.
به همین خاطر تصمیم گرفتیم تا در این مقاله آموزشی به مبحث برندسازی شخصی یا پرسونال برندینگ بپردازیم. اگر دیجیتال مارکتر هستید یا این که قصد دارید برای خود برندسازی کنید، پیشنهاد میکنیم حتماً این مقاله را بخوانید.
پرسونال برندینگ چیست؟
پرسونال برندینگ به پروسهای اشاره دارد که شما در فضای آنلاین برای خود یک پرسونای عمومی میسازید. در برندسازی شخصی معمولاً تلاش میشود تا آن شخصیت درد دید عموم، با یک سری باورها، اهداف و یا تخصص مشخص شده، شناخته شود.
در برندسازی شخصی هم تقریباً همان اتفاقهایی میافتد که در برندسازی برای کسب و کارها رقم میخورد. اگر برندسازی کسب و کارها و کمپانیهای بزرگ را بررسی کنید، میبینید که هر کدام سعی کردهاند تا حول یک سری محور خاص مانور دهند. مثلاً برند اپل را در نظر بگیرید. این شرکت سعی کرده تا چهرهی عمومیاش را با کیفیت بالای طراحی و همچنین کیفیت و ماندگاری بالای محصولاتش گره بزند. در تمامی تبلیغات و حضور عمومی این کمپانی نیز این موضوع دیده میشود و روی آن تأکید میشود. تیم مارکتینگ این شرکت در این راه نیز بسیار موفق بودهاند. امروز کمتر کسی را میبینیم که به کیفیت محصولات این شرکت تردید داشته باشد.
در پرسونال برندینگ نیز دقیقاً همین اتفاق رخ میدهد. یعنی یک تلاش میشود تا یک چهره عمومی با ویژگیهای خاص برای مخاطب ساخته شود. با این تفاوت که اینجا به جای کسب و کار یا یک کمپانی، برندسازی برای یک شخص انجام میپذیرد.
یک تفاوت دیگر این است که معمولاً برای اشخاص در تلویزیون یا مجلهها تبلیغ نمیشود (بر خلاف کسب و کارها و کمپانیها که در رسانههای مختلف تبلیغ میکنند). برای همین نحوه نمایش شخصیت به مخاطب و همچنین ارزشها و باورهای آن باید در هنگام ارتباط با مخاطبان (معمولاً از طریق شبکههای اجتماعی) مشخص میشود.
چرا به برند شخصی احتیاج دارید؟
شما چه بخواهید و چه نخواهید، برای خود یک برند شخصی ساختهاید. وقتی یک پست وبلاگ مینویسید یا پستی در شبکههای اجتماعی منتشر میکنید، بخشی از شخصیت خود را نیز ارائه کردهاید.
برند شخصی شما حول محتواهایی که منتشر میکنید و همچنین حول نحوه حضورتان در شبکههای اجتماعی ساخته میشود. حال برخی ممکن است تصمیم بگیرند که برند شخصی خود را گسترش دهند و از آن استفاده کنند و برخی دیگر ممکن است چنین قصدی نداشته باشند. اما به خاطر داشته باشید که ما در این جا در مورد افرادی صحبت میکنیم که قصد دارند برند شخصی خود را گسترش دهند.
هیچ کسی بهتر از خود شخص نمیتواند به برندسازی کمک کند. موفقترین برندسازیهای شخصی زمانی اتفاق افتاده که خود فرد، کنترل روایت را بر عهده گرفته و چیزهایی که مخاطبانش به آن نیاز داشتهاند را برای آنها ارائه کردهاند.
یک بحث دیگری در این جا به وجود میآید و آن این است که آیا پرسونال برندینگ به معنای فیک بودن و ادا درآوردن است؟ ابداً این گونه نیست و نباید باشد. یعنی اگر کسی سعی میکند چیزی که نیست را ارائه کند، قطعاً در حال اشتباه بزرگی است و بعداً ضربهای بزرگ خواهد خورد.
البته که در برندسازی شخصی، سعی میکنیم تا بهترین ویژگیهای شخصیتی خود را به مخاطب نشان دهیم و خودمان را به بهترین شکل ممکن نمایش دهیم. اما این نکته هرگز به این معنا نیست که باید از خود شخصیتی بسازیم که در واقعیت هیچ شباهتی به آن نداریم.
بهترین استراتژیهای پرسونال برندینگ
چه دیجیتال مارکتر باشید و چه بخواهید خودتان برای خود، برندسازی شخصی انجام دهید، باید با استراتژیهای آن آشنایی داشته باشید.
پیش از پرداختن به استراتژیها، بهتر است روی این نکته تأکید کنیم که در وهلهی اول، بهتر است تا از اشتباهات مرسوم دوری کنید. در واقع اولین استراتژی شما باید این باشد که اشتباهاتی که منجر میشود همان ابتدا، کار برندتان به پایان برسد را مرتکب نشوید. کوچکترین اشتباه میتواند شما را کیلومترها به عقب برگرداند و اعتبارتان را به خطر بیندازد.
این مسئله خصوصاً برای افرادی که میخواهد حول یک تخصص خاص برندسازی کنند، بیشتر مورد تأکید است. در این موارد، برند شخصی شما وابسته به مهارتهایتان در آن زمینه تخصصی خاص و همچنین مهارتتان در زمینه آموزش به مخاطبان بر اساس دانشتان است. بسیاری از برندهای شخصی در زمینه آموزش تخصص خود یا تجارت دانش (Knowledge Commerce) فعالیت میکنند. در واقع اغلب آنها سعی میکنند تا چیزی را به مخاطبان خود یاد دهند. به همین خاطر حرفهای ما در این مقاله نیز بیشتر بر روی این بخش از برندهای شخصی تأکید دارد و در مورد آنها بیشتر صحبت میکنیم.
اگر به گونهای عمل کنید که مردم تصور کنند دانش زیادی در این زمینه ندارید یا این که توانایی آموزش دادن ندارید، عمر برند شما خیلی زود به پایان میرسد. به همین خاطر است که باید با برنامه ریزی دقیق و کاملاً حساب شده پیش بروید. که باز هم میرسیم به همان مبحث استراتژی. در ادامه استراتژیهای مهم در راه پرسونال برندینگ را مطرح میکنیم.
از شخصیت خودتان استفاده کنید
شخصیت شما، منحصر به فردترین چیزی است که شما دارید و میتواند شما را از رقیبان متمایز کند. پس بهتر است کار را با شخصیت خود آغاز کنید.
بررسی کنید و ببینید چگونه استفاده از ویژگیهای شخصیتیتان میتواند در به اشتراک گذاشتن دانش با مخاطبان به شما کمک کند. مثلاً ممکن است شما به شدت برونگرا و پرانرژی باشید. دقیقاً از این ویژگیها میتوانید نشان دادن مهارتهایتان و جذب مخاطب و نهایتآً پرسونال برندینگ استفاده کنید.
در زمینه تجارت دانش، مخاطبان بیشتر جذب افرادی میشوند که میتوانند به موثرترین شکل ممکن، ایدهها و دانش خود را آموزش دهند. به همین خاطر است که شخصیت شما نقش بسیار مهمی در برند شخصی شما ایفا میکند.
احتمالاً شما یک سری ویژگیهای شخصیتی دارید که در گذشته بسیاری از افراد از آن ویژگیها در شما تعریف کردهاند. فهرستی از این ویژگیهای شخصیتی درست کنید و ببینید در بین آنها، کدام یک بیشتر به دردتان میخورد. کدام یک بیشتر شخصیت شما را نشان میدهد بیشتر میتواند به قویتر شدن برند شخصی شما کمک کند.
روبهرو شدن با نقاط ضف و قوت
هر فردی در دنیا دارای نقاط ضعف و قوت مختلفی است و هیچ استثنایی در این زمینه وجود ندارد. اگر میخواهید در برندسازی شخصی موفق باشید، باید با نقاط ضعف و قوت خود روبهرو شوید و آنها را قبول کنید.
به عبارت دیگر، نباید خود را شخصیتی بینقص نشان دهید که جواب تمام سوالات دنیا را دارد. بلکه تا جایی که ممکن است باید خود را یک انسان معمولی و مثل بقیه نشان دهید. بهترین راهش هم این است که نقاط ضعف خود را به مانند نقاط قوت خود بپذیرید و با آنها روبهرو شوید.
بسیاری از معروفترین برندهای شخصی در دنیا حتی تمرکز خود را بیشتر بر روی ضعفهایشان گذاشتهاند. بسیاری از آنها راجع به مشکلات خود از جمله سختیهای مبارزه با بیماریهای روحی و یا سختیهای والد شدن مینویسند. و از طریق همین نوشتنها به یک بلاگر موفق در این زمینه تبدیل میشوند.
البته این به آن معنا نیست که شما هم باید مثل آنها عمل کنید و تمام مسائل شخصی خود را بیرون بریزید و نمایش دهید. صرفاً بدانید که باید با مخاطب خود رک و صریح باشید و از گفتن این که برخی چیزها را بلد نیستید، هیچ هراسی نداشته باشید.
مرزگذاری برای حضور آنلاین
یکی از مهمتری مسائل در پرسونال برندینگ این است که باید یک سری مرز و حد و حدود را برای خود مشخص کنید. پیش از شروع به اشتراک گذاری مطالب با مخاطبان خود، باید تصمیم بگیرید که سراغ چه چیزهایی میروید و سراغ چه چیزهایی نمیروید.
برای برخی از برندهای شخصی، خانواده چیزی است که خارج از محدود اشتراکیشان قرار میگیرد. آنها قصد ندارند تا چیزی از خانواده و عزیزانشان به اشتراک بگذارند. برخی دیگر نیز با به اشتراک گذاشتن خاطره، عکس و اطلاعات دیگر در مورد خانوادهشان مشکلی ندارد. در واقع جواب درستی در مورد تعیین حد و مرز وجود ندارد. این شمایید که تصمیم میگیرید.
همچنین در مورد مسائل شخصی خودتان نیز باید تصمیم بگیرید که کدام یک را میخواهید به اشتراک بگذارید و کدام یک را ترجیح میدهید شخصی نگه دارید. مسائلی مثل تحصیلات، سابقه کار، مشکلات شخصی و هر آن چه که مربوط به زندگی شخصی شماست، در این حیطه قرار میگیرد.
این که انتخاب کنید مسائل شخصی خود را به صورت عمومی مطرح نکنید، از اعتبار شما نمیکاهد. اما اگر تصمیم بگیرید یک حقیقت در مورد خودتان را وارونه جلوه دهید، آن جاست که به اعتبار شخصی شما ضربه سنگینی وارد میشود.
یک وبسایت بسازید
اکثر برندهای شخصی در شبکههای اجتماعی و بر پایه صفحات افراد در این شبکهها شکل میگیرند. اما پیشنهاد میشود که برای خود یک وبسایت نیز بسازید. در وبسایت شخصی، دست شما بازتر است و کارهای بسیار بیشتری میتوانید انجام دهید. مثلاً در وبسایتتان میتوانید پستهای وبلاگ طولانی بنویسید، وبینارهایتان را به اشتراک بگذارید و یا محصولاتتان را (در صورت وجود) برای فروش بگذارید. شبکههای اجتماعی ما را از لحاظ به اشتراک گذاشتن محتوا محدود میکنند (مثلا محدودیت تعداد کاراکتر کپشن، محدودیت زمان ویدئوها و غیره). اما این محدودیتها در وبسایت وجود نخواهد داشت.
ضمن این که وبلاگ نویسی میتواند در برندسازی شخصی، کمک بسیار زیادی به شما بکند. پست وبلاگ، بر خلاف پست شبکههای اجتماعی مثل توییتر و اینستاگرام، ماندگار است. یک پست در شبکههای اجتماعی، هر چقدر هم که خوب دیده شود، نهایتاً برای چند روز ماندگار است و بعد به دست فراموشی سپرده میشود. اما در مورد وبلاگ این قضیه مطرح نیست. خصوصاً اگر در زمینه تجارت دانش فعالیت کنید، پستهای وبلاگ شما میتواند تا مدت زیادی (بسته به این که در چه زمینهای فعالیت میکنید) توسط مخاطبان مختلف رویت شود. چرا که پستهای وبلاگ از طریق موتورهای جستوجو در اختیار مخاطبان قرار میگیرند و کاربرانی که به دنبال یاد گرفتن در زمینه تخصصی شما هستند، خیلی راحت شما را پیدا خواهند کرد.
همچنین در وبسایتتان میتوانید صفحه فروش محصولات و همچنین بخش عضویت ویژه داشته باشید. از یاد نبرید که تمام اطلاعات تماستان را در همهی صفحات سایت قرار دهید تا همه بتوانند به راحتی با شما ارتباط برقرار کنند.
هیچ چیزی را بدون هدف به اشتراک نگذارید
برای هر پست و محتوایی که منتشر میکنید، باید یک هدف وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، پشت هر پست در شبکههای اجتماعی یا وبلاگ و یا هر نوع محتوایی که منتشر میکنید، باید یک دلیل قانع کننده وجود داشته باشد.
دلیلش این است که شما به هیچ وجه نباید مخاطب خود را ناامید کنید. انتشار محتواهایی که برای مخاطب مفید نیست، میتواند او را از شما دلسرد کند و او به راحتی دیگر شما را دنبال نخواهد کرد.
در پرسونال برندینگ، مخاطب اهمیت ویژهای دارد. تمام کارهایی که شما انجام میدهد باید در راستای نفع رساندن به مخاطب باشد. در غیر این صورت، برندی نیز ساخته نمیشود.
تعامل با برندهای مشهور دیگر
یکی دیگر از مهمترین استراتژیهایی که باید در پرسونال برندینگ به دنبالش باشید، ایجاد ارتباط و حفظ تعامل با برندهای شخصی دیگر است. خصوصاً آنهایی که زمینهی فعالیتشان شبیه و نزدیک به شماست.
مهمترین برندها را در زمینه کاری خود پیدا کنید و سعی کنید از با آنها ارتباط برقرار کنید. پای پستهایشان کامنت بگذارید، نظرتان را راجع به پستهای وبلاگشان بگویید و با آنها وارد گفتوگو شوید.
شاید باورش سخت باشد، اما رقیب شما همیشه دشمن شما نیست. بسیاری از برندها از طریق همکاری با برندهای دیگر توانستهاند به موفقیت برسند و اتفاقات مثبت زیادی برایشان رخ داده است.