کپی رایتنیگ چیست و چه نقشی در بازاریابی محتوا دارد؟
ما به صورت روزمره با تبلیغات زیادی مواجه میشویم. گاهی متوجه میشویم که تبلیغ است و ممکن است گاهی هم متوجه نشویم. تبلیغات تلویزیونی و رادیویی، پیامکهای تبلیغی و بیلبوردهای سطح شهر، مواردی هستند که از تبلیغی بودن آنها اطمینان داریم. از طرفی ممکن است در دنیای اینترنت با محتواهایی مواجه شویم و از تبلیغی بودن آنها خبردار نشویم. همچنین ممکن است از خیلی از این تبلیغات خوشمان بیاید و در مقابل، ممکن است تبلیغات اثر منفی روی ما داشته باشد. همهی این تبلیغات و متون و سناریوها، زادهی کپی رایتینگ است. اگر تبلیغ خوبی دیدیم و از آن خوشمان آمد، این هنر کپی رایتر بوده است. و در مقابل هم اگر تبلیغ بدی دیدیم، یعنی کپی رایتر نتوانسته وظیفهاش را به خوبی انجام دهد.
در این مقالهی آموزشی قصد داریم تا شما را با کپی رایتینگ و جزئیات آن آشنا کنیم. فرقی نمیکند که به دنبال این هستید که خودتان به این کپی رایتر تبدیل شوید، یا صرفاً به دنبال کسب اطلاعات در مورد کپی رایتینگ هستید؛ در این مقاله سعی کردهایم تا هر آنچه که در مورد کپی رایتینگ به آن نیاز دارید را جمعآوری کنیم.
کپی رایتینگ چیست؟
کپی رایتینگ فرایندی است که در آن، محتوایی برای بازاریابی و با هدف تشویق و ترغیب مردم به خرید، کلیک کردن روی لینک و فعالیتهایی از این دست، تولید میشود. این محتواها میتواند به صورت متنی، تصویری یا چاپ شده عرضه شود. همچنین میتواند شامل متن سخنرانی یا سناریوی ویدئوها و تبلیغات باشد.
به متنی که در این فرایند نوشته میشود، اصطلاحا «کپی» (copy) میگویند که باعث میشود تا کل فرایند کپی رایتینگ (copywriting) یا «نوشتن کپی»، نامیده شود. شباهت آن با اصطلاح کپیرایت (copyright) ممکن است بسیاری را که برای اولین بار این واژه را میشنوند، به اشتباه بیندازد. اما همان گونه که مشخص است، املای انگلیسی دو کلمه با هم تفاوت دارد و مفهوم آنها نیز اساساً ربطی به هم ندارد. در فارسی به کپی رایتینگ، تبلیغ نویسی نیز میگویند.
نمونههای کپی رایتینگ
شاید تا کنون خیلی به آن دقت نکرده باشید، اما کپی رایتینگ در همه جای زندگی شما حضور دارد. مثلاً بروشورهای تبلیغاتی که در صندوق پست خانه شما انداخته میشود، کاتالوگها و نامههایی از این دست، همه فرمهای مختلفی از کپی رایتینگ هستند. اما دنیای کپیرایتینگ بسیار گستردهتر از تبلیغات چاپی است.
بسیاری از مطالبی که به صورت روزانه در اینترنت میخوانید هم در این دسته قرار میگیرند. ایمیلهای تبلیغاتی بسیاری برای شما ارسال میشود که همه فرمی از کپی رایتینگ هستند. تبلیغت تلویزیونی، ویدئوهای بازبینی محصولات در یوتوب و آپارت و حتی ویدئوهای آموزش استفاده از محصولات هم فرمی از کپی رایتینگ هستند. در ادامه بیشتر به انواع کپی رایتینگ خواهیم پرداخت. اینها تنها مثالهایی برای درک بهتر گستردگی حضور این مفهوم در زندگی ما بودند.
کپی رایتر کیست؟
کپی رایتر یک نویسندهی حرفهای است که متونی با هدف استفاده از آنها در بازاریابی و محتواهای تبلیغاتی مینویسد.
احتمالاً افسانههای زیادی شنیدهاید که نویسندهها با استعداد ذاتیشان به دنیا میآیند و نوشتن را نمیتوان یاد گرفت. یا حتی ممکن است برعکسش را هم شنیده باشید. این که نوشتن هیچ کاری ندارد و هر کسی میتواند از پس آن بربیاید. در مورد کپی رایتینگ، هر دوی این ادعاها غلط است.
کپی رایترها افرادی هستند که سالها آموزش دیدهاند و تمرین کردهاند تا به یک نویسنده حرفهای تبدیل شوند. هیچ کس با مهارت خدادادی کپی رایتری متولد نمیشود. اما میتوان با صبر، تمرین مستمر و آموزش صحیح، آن را به دست آورد.
چه کسی به کپی رایتر احتیاج دارد؟
میتوان گفت که هر کسبوکاری به یک یا چند کپی رایتر احتیاج دارد. کسبوکارها با استفاده از هنر کپی رایترها، پیامهای خود را با مخاطبان خود به اشتراک میگذارند و سعی میکنند تا دایرهی مخاطبان و مشتریان را گستردهتر کنند.
اگر به وبسایت برندهای معروف در هر زمینه مراجعه کنید، میبینید که برای هر محصولشان متنهای جذابی نوشته شده است. همچنین ممکن است تا ویدئوهای معرفی و آموزش استفاده از محصولات نیز در سایت وجود داشته باشد. تمامی این متنها و سناریوی ویدئوها توسط کپی رایترها نوشته میشود.
هر کسبوکاری که فکرش را بکنید، نیاز دارد تا خودش را مخاطب معرفی کند. این معرفی از هر کانالی که صورت بپذیرد، به یک کپی رایتر احتیاج خواهد داشت. از همین روست که میگوییم همهی کسبوکارها به کپی رایتر احتیاج دارند. در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد از کسبوکارها، از بازاریابی محتوا در دنیای دیجیتال استفاده میکنند. در دنیای امروز، استفاده از بازاریابی محتوا برای موفقیت کسبوکار، یک ضرورت حتمی است.
فرق میان کپی رایتر و تولیدکننده محتوا چیست؟
در این مورد نظرات مختلفی وجود دارد و جواب این سوال بیشتر به این بستگی دارد که از چه زاویهای به آن نگاه کنیم. هم میتوان کپی رایتر و تولیدکننده محتوا را یکی دانست و هم این که میتوان میان آنها تفاوتهایی قائل شد.
همان طور که پیش از این گفتیم، کپی رایتر شخصی است که اساساً متنهای تبلیغاتی مینویسد. اما تولیدکننده محتوا ممکن است مقالاتی بنویسد که بیشتر جنبه اطلاعرسانی و آگاهیبخشی داشته باشد. اگر معتقد باشیم که محتوایی که تولیدکننده محتوا مینویسد، هیچ گونه هدف تبلیغاتی ندارد، میتوان گفت که کپی رایتر و تولیدکننده محتوا با هم تفاوت دارند. و تفاوتشان هم این است که تولیدکننده محتوا لزوماً متن تبلیغاتی نمینویسد.
اما عدهای نیز معتقدند که تولیدکنند محتوا حتی اگر در مقالهاش محصول یا برندی را مستقیماً تبلیغ نکند، هدف غیر مستقیمی دارد. آن هدف غیر مستقیم این است که با استفاده از آن مقاله، مخاطب بیشتری جذب کند و نهایتاً آن مخاطبان را به مشتری محصولات خود تبدیل کند. از این زاویه، تفاوتی میان کپی رایتر و تولیدکننده محتوا وجود ندارد.
اصول کپی رایتینگ
کپی رایتینگ چند اصول اساسی دارد که میتوان آنها را به همهی فرمتهایش تطبیق داد. دانستن این اصول و به دست آوردن مهارتهای لازم برای آنها، میتواند راه شما را برای تبدیل شدن به یک کپی رایتر موفق، همراه کند. در ادامه این اصول را بیان خواهیم کرد:
۱. مخاطب خود را بشناسید
به عنوان یک کپی رایتر، باید بدانید که برای چه کسی مینویسید. مخاطب شما کمپانی یا رییس شما نیست. شما برای مردم عادی، مخاطبان، بازدیدکنندگان وبسایت و افراد این چنینی، مینویسید. شناخت کامل مخاطب و یافتن راهی برای برقراری ارتباط با وی، از مهمترین اصول کپی رایتینگ است.
باید از خود بپرسید که مخاطب چرا باید متن من را بخواند؟ متن من چه سودی برایش خواهد داشت؟ باید قادر باشید تا خود را جای مخاطب بگذارید و با شیوهای قانعکننده، او را مجاب کنید که محصول یا خدمات شما، برای وی مناسب است. برای این که بتوانید این کار را به نحو احسن انجام دهید، باید مخاطب خود را به صورت کامل بشناسید.
اما چگونه میتوان این کار را انجام داد؟ خصوصاً که ممکن است شما برای تبلیغ نویسی محصولی انتخاب شوید که هیچ شناختی از آن یا استفاده کنندگانش ندارید. برای شناخت بهتر محصول و مخاطب خود، میتوانید مراحل زیر را دنبال کنید:
- از وبسایتهایی که محصولات مشابه به مشتریانتان ارائه میکنند بازدید کنید. تمام متنهای سایت و همچنین نظرات مشتریان را به دقت بخوانید.
- تا جای ممکن، در مورد محصول مورد نظر و یا محصولات مشابه، متنهای بازاریابی و تبلیغاتی بخوانید. متنهای مختلف را با هم مقایسه کنید. ببینید از نظر خودتان کدام یک بهتر است و احتمالاً نتیجه گرفتنش بالاتر است؟
- به فرومهای آنلاین سر بزنید و ببینید که کاربران بیشتر چه مشکلاتی دارند و چه مسائلی بیشتر برایشان مهم است.
- اگر ممکن بود، با چند تن از مشتریان خود صحبت کنید و سعی کنید بفهمید که به چه چیزهایی بیشتر اهمیت میدهند.
دنبال کردن این مراحل باعث میشود تا شما خواستههای مخاطبان را بهتر بشناسید. با شناخت خواستهها و انتظارات آنها، میفهمید که محصول یا خدمات شما دقیقاً چه نفعی به مشتری میرساند. از این طریق میتوانید متن جذابتری بنویسید و مخاطب را راحتتر قانع کنید.
۲. تحقیقات لازم را انجام دهید
یکی از مهمترین ارکان کپی رایتینگ، این است که بتوانید با دلیل مدرک ثابت کنید که محصول یا خدمات شما، برای مشتری موثر و مفید است. این اصل تقریباً برای هر نوع محتوانویسی صادق است. چرا که هر چه که مینویسید باید با سند و مدرک اثبات شود، وگرنه صرفاً یک متنی است که بر اساس نظرات شخصی خودتان نوشته شده است.
فرقی نمیکند که میخواهید در مورد چه محصول یا خدماتی بنویسید. همیشه پیش از شروع، تحقیقات گستردهای راجع به آن محصول یا خدمات انجام دهید. باید به صورت کامل بر جزئیات و ویژگیهای مختلف محصول و موضوعات مرتبط مسلط شوید. برای راحتتر شدن کار، میتوانید برای خود یک پرسشنامه تهیه کنید. این پرسشنامه میتواند دارای سوالات زیر باشد:
- ویژگیها و مزایای محصول مورد نظر چیست؟
- محصول مورد نظر چگونه کار میکند؟
- مصول مورد نظر چه سودی برای خریدارش دارد؟
- چه چیزهایی باعث میشود تا محصول شما از محصولات مشابه بهتر باشد؟
- چه فکتهایی وجود دارد که ثابت میکند محصول یا خدمات شما دارای برتری است؟
- چه تحقیقات علمیای راجع به این موضوع انجام شده؟
تمام این سوالات را پاسخ دهید و همهی آنها را در یک فایل قرار دهید. هیچ بخشی را نادیده نگیرید؛ حتی بخشهایی که شاید نامرتبط به نظر برسد. در هنگام نوشتن، تکتک این جزئیات به کارتان خواهد آمد.
۳. نکات اصلی فروش را یاد بگیرید
درک سه نکته اساسی که در فروش وجود دارد، میتوان قدرت تبلیغ نویسی شما را تقویت کند. این سه نکته را در ادامه بیان میکنیم:
نکات کپی رایتینگ
نکته ۱: هیچکس دوست ندارد محصولی را به اصرار شما بخرد.
خرید کردن برای همهی ما حس خوبی دارد. خصوصاً زمانی که به چیزی نیاز داشته باشیم. مثلاً خریدن یک گوشی جدید یا یک وعده غذا میتواند خیلی لذتبخش باشد. اما هیچ کس دوست ندارد محصولی را به زور بخرد. فروشندهای که مدام به ما اصرار کند محصولش را بخریم و به هیچ عنوان رهایمان نکند، اصلاً جذاب نیست. نه تنها جذاب نیست، بلکه ما را از محصولش نیز زده میکند.
این که شما با تصمیم خودتان خرید کنید، حس کنترل بر این فرایند را به شما میدهد. اما این که بخواهید به اصرار فروشنده چیزی را بخرید، حس متضادی دارد.
پس باید با زبان خود مخاطب با او حرف بزنیم. نیازهایش را بدانیم و پیشنهاد خود را ارائه کنیم. این پیشنهاد باید ترغیبکننده باشد. خیلی ساده برایشان توضیح میدهید که محصول چه سودی برایشان دارد و آنها تصمیم میگیرند. این بهترین و موثرترین راه است.
نکته ۲: مردم بیشتر با احساس خود خرید میکنند تا منطق.
با یک مثال ساده میتوان این نکته را اثبات کرد. فست فود و نوشابه، غذاهایی هستند که برای بدن ضرر دارند. اگر مشتری بخواهد با منطقش تصمیم بگیرد، هرگز سراغ چنین وعدههای غذایی نمیرود. اما میدانیم که فست فودها از پرفروشترین وعدههای غذایی به صورت حضوری و آنلاین هستند. دلیلش این است که مردم با احساسشان تصمیم میگیرند. فست فود خوشمزه است و حس خوبی به آنها میدهد.
قانون طلایی اینجا این است که باید به یک سطح احساسی از مخاطب برسید. یعنی مخاطب را قانع کنید که حس کند محصول شما را دوست یا آن را لازم دارد. کپی رایترها معمولاً از محرکهای احساسی مثل ترس، حسادت و غرور استفاده میکنند. البته لازم نیست همیشه از حسهای منفی استفاده کنید. حسهای مثبت مثل حسهای کنجکاوی، اعتماد به نفس، شور و اشتیاق نیز تأثیر زیادی دارند.
در واقع یکی از بخشهای شناخت مخاطب، این است که تشخیص دهید هنگام خواندن متن شما، چه حسی به او منتقل میشود. این بخش بیشتر به این بستگی دارد که در چه زمینهای فعالیت میکنید. البته برانگیختن حس کنجکاوی و شور و اشتیاق، میتواند در بسیاری زمینهها کارساز باشد.
قانون ۳: بعد از انجام خرید، مردم سعی میکنند تا تصمیم احساسیشان را منطقی جلوه دهند.
هیچکس دوست ندارد احساس کند که کنترل زندگیاش دست خودش نیست. بنابراین سعی میکنیم تا تصمیمات احساسیمان را نیز توجیه کنیم. زمانی که یک غذای مضر سفارش میدهیم، به خودمان میگوییم که یک روز یا هفته سختی داشتم و لیاقت این وعده غذایی را دارم. یا این که مثلاً میگوییم فلان محصول تخفیف ویژه داشت و به نفعم شد. و چیزهایی از این قبیل.
بنابراین شما به عنوان یک کپی رایتر، باید دلایل منطقی و عقلانی نیز برای خرید محصول به مشتری ارائه کنید. وگرنه مشتری ممکن است نتواند خرید محصول را برای خودش توجیه کند و در نتیجه، دیگر این کار را تکرار نخواهد کرد. هدف از ارائه دلایل منطقی برای خرید محصول، راضی کردن مشتری به خرید نیست. بلکه برای این است که بعد از خرید، از این کار پشیمان نشود و بتواند تصمیم احساسیاش را توجیه کند.
۴. دربارهی مزایا صحبت کنید، نه ویژگیها
ویژگیها جنبههای مختلف یک محصول، خدمت یا وبسایت هستند. از طرف دیگر، مزایا فوایدی هستند که با استفاده از آن محصول، خدمت یا وبسایت به مشتری میرسد. کپی رایتینگ شامل نوشتن در مورد ویژگیها هم میشود. اما باید تمرکزمان بیشتر روی مزایا باشد.
گفتن از مزایا به مخاطب نشان میدهد که استفاده از آن محصول یا خدمت چه سودی برایش دارد. مثالهایی خیالی از مزایای یک محصول را در ادامه آوردهایم:
- این محصول به شما کمک میکند تا کار خود را در زمان کمتری انجام دهید.
- این محصول باعث افزایش کیفیت زندگی شما میشود.
- این محصول به ارتقای شغلی شما کمک میکند.
سعی کنید خیلی مستقیم و بدون هیچ پیچدگی خاصی، مزیتهای محصول یا خدمات خود را بیان کنید. باید سعی کنید نشان دهید که محصول شما تقریباً بیهمتاست و برتریهای زیادی نسبت به رقیبان دارد.
۵. عنوان جذاب انتخاب کنید
گفته میشود در تبلیغات، شما فقط سه ثانیه فرصت دارید که توجه مخاطب را به خود جلب کنید. اگر شروع و عنوان شما جذاب نباشد، توجه مخاطب را از دست میدهید و آن چه که در ادامه میگویید دیگر اهمیتی ندارد. این قانون سه ثانیه شاید خیلی دقیق نباشد، اما اهمیت شروع را به خوبی نشان میدهد.
شروع جذاب مرحلهی اول است. ادامهی متن نیز باید جذاب باشد تا مخاطب توجهش را به شما از دست ندهد. بهترین عنوان و شروع، عنوانی است که کنجکاوی برانگیز باشد.
یک راه مناسب برای یافتن شروع خوب، بررسی متنهای تبلیغاتی است که خواندهاید یا دیدهاید. سعی کنید تا توجهتان را به اطرافتان بیشتر کنید و متون تبلیغاتی که میبینید را کامل واکاوی کنید. ببینید کدام متن بیشتر برایتان جذاب بوده و کدام یک نظرتان جلب نکرده. سعی کنید تا دلیلش را نیز بفهمید. این کار میتواند به پیشرفت شما کمک چشمگیری بکند.
۶. از زبان ساده استفاده کنید
استفاده از زبان و کلمات پیچیده هیچ جایی در کپی رایتینگ ندارد. در کپی رایتینگ تا جایی که ممکن است باید ساده نویسی کنید. هیچ مخاطبی از کلمات قلمبه در متن خوشش نمیآید. ضمن این که متن شما باید برای عموم مردم باشد، نه فقط یک قشر خاص.
ضمن این که باید سعی کند تا لحنی خودمانی با مخاطب داشته باشید. استفاده از ضمایر اول یا دوم شخص، میتواند صمیمیت متن را افزایش دهد.
۷. در پایان مخاطب را دعوت به عمل کنید
در پایان متن تبلیغاتی شما، باید یک دعوت به عمل وجود داشته باشد. مثلاً یک لینک که در پایان متن باشد و مخاطب از طریق آن بتواند محصول مورد نظر شما را بخرد. به این کار دعوت به عمل یا Call to Action گفته میشود که به اختصار CTA نیز نامیده میشود.
بخش دعوت به عمل هم یکی از مهمترین بخشهای هر متن تبلیغاتی است. در این قسمت باید به صورت واضح به مخاطب نشان دهید که چه کاری از او میخواهید. مثلاً اگر میخواهید از شما وقت بگیرد، باید اطلاعات تماس خود را قرار دهید. اگر میخواهید محصولی را از شما بخرد، باید راه خرید محصول را در اختیارش بگذارید.
انواع کپی رایتینگ
در بخشهای قبلی کپی رایتینگ را تعریف کردیم و اصول و نکات آن را گفتیم. در این جا میخواهیم شما را با انواع مختلف کپی رایتینگ آشنا کنیم. کپی رایتینگ از لحاظ نحوه ارتباط با مخاطب به دو نوع تقسیم میشود:
- مستقیم: در این نوع، کپی رایتر مستقیماً با مخاطب صحبت میکند و توجهش را به آن چه که میخواهد جلب میکند. یعنی شما مستقیماً محصول یا خدمات خود را تبلیغ میکنید و به مخاطب راههای ارتباط را توضیح میدهید. ویدئوهای تبلیغاتی، کاتالوگها، تبلیغات کلیکی و ایمیلهای تبلیغاتی از این دسته هستند.
- غیر مستقیم یا بازاریابی محتوا: همان طور که در بخشهای پیشین گفتیم، از یک زاویه، بازاریابی محتوا نیز نوعی کپی رایتینگ است. میتوان بازاریابی محتوا را نوعی تبلیغات غیر مستقیم نامید. چرا که در آن شما مستقیماً محصولی را تبلیغ نمیکنید یا مشتری را به خرید تشویق نمیکنید. اما هدف غایی شما از بازاریابی محتوا این است که مخاطب بیشتری جذب کنید و مخاطبان را نهایتاً به مشتری تبدیل کنید. از این رو بازاریابی محتوا را میتوان کپی رایتینگِ غیر مستقیم دانست.
همچنین کپی رایتینگ از لحاظ مخاطب یا مشتری نیز به دو دسته تقسیم میشود:
- کسبوکار به مشتری یا B2C: کمپانیهای B2C، کسبوکارهایی هستند که به صورت مستقیم محصولات یا خدمات خود را به مشتریان میفروشند. به چنین کسبوکارهایی اصطلاحاً خردهفروش یا retail میگویند. بنابراین کپی رایتر در این کمپانیها برای مردم عادی مینویسد.
- کسبوکار به کسبوکار یا B2B: کسبوکارهای B2B، آنهایی هستند که محصولات خود را به کسبوکارهای دیگر میفروشند. معمولاً کارخانهها و تولیدکنندههای مواد اولیه، بیشتر این نوع کسبوکارها را تشکیل میدهند. کپی رایتر در این نوع کسبوکار، کار نسبتاً دشوارتری دارد. چون برای مردم عادی نمینویسد و مخاطبش، کمی حرفهایتر است و تخصص بیشتری دارد.
درآمد کپی رایتینگ
بسیاری از علاقه مندان به کپی رایتینگ این سوال برایشان ایجاد میشود که آیا کپی رایتینگ درآمد خوبی دارد؟ آیا میتوان کپی رایتر را یک شغل ثابت با درآمد بالا به حساب آورد؟ پاسخ این سوالات به صورت کوتاه «بله» است.
اما این که شما در این حرفه چقدر میتوانید درآمد داشته باشید، به اهداف شما و همچنین تجارب و مهارتهایتان بستگی دارد. در حرفهی کپی رایتری شما میتوانید از حقوق پایه (که درآمد حداقلی است) گرفته تا درآمدی چند ده میلیون تومانی در ماه داشته باشید. این بیشتر به خود شما بستگی دارد. اگر از راه درست وارد این حرفه شوید و زمان زیادی برای آن صرف کنید و تمرین و ممارست داشته باشید، قطعاً به یک کپی رایتر موفق تبدیل خواهید شد که درآمد بسیار خوبی هم میتواند داشته باشد. اما این موفقیت یک شبه به دست نمیآید و اگر فکر کردهاید که در این حرفه میتوانید خیلی زود به درآمد بالا برسید، اشتباه برداشت کردهاید. پیشرفت شما در این زمینه به زمان نسبتاً زیادی احتیاج دارد. ضمن این که علاقه و پیگیری شما میتواند سرعت این پیشرفت را بیشتر کند.